شهیارشهیار، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

کشمش کوچولو

58.ماه چهل و پنج

این ماه من عاشق قصه روباه و کلاغت شدم اونجاش که می گی روباهه اومد پایین درخت به کلاغ گفت "چقد قارت قشنگه.بعد کلاغه دوباره گفت قار" هم چنان به نسشتم می گی شنستم. "هیجان رنگیز " و " متاسفانه" کلماتی بود که این ماه دوست داشتی تکرار کنی.تقریبا تا 30 بلدی بشمری.یه روز که داشتیم با هم ایام هفته رو می خوندیم پرسیدی "شَم" چنده.گفتم یعنی چی؟گفتی یعنی "شَم" چه عددیه.می گیم شنبه یکشنبه دوشنبه , "شَم" چه عددیه و اما خاطره این ماه یه روز تعطیل قرار بود بریم آبادان.منم که عشق آبادان.یک ساعت قبل از رفتن شروع کردی به ور رفتن با ماشین لباسشویی و هی دکمه هاشو می زدی و منم حساس ش...
22 دی 1395
1